قبيله بسيار ترسناك و وحشتناك آدم خوارها در برزيل+فيلم براي ديدن فيلم بر لينك زير كليك كنيد

قبيله آدم خوارها 

 

بررسي‌هاي مردم‌شناسان نشان مي‌دهد كه آدم‌خواري انگيزه‌هاي گوناگون داشته‌است كه مهم‌ترين آنها عبارت است از:


خوردن گوشت انسان به عنوان يك ماده غذايي[ويرايش]

بعضي از قبيله‌هاي سياه پوست گينه، در آفريقا، گوشت انسان مي‌خوردند و براي تهيه آن به قبيله‌هاي ديگر حمله مي‌كردند و اسير مي‌گرفتند. اسيران را، مانند گاو و گوسفند، مي‌چراندند تا پروار شوند. اسكيمو‌ها نيز هنگام دست نيافتن به هيچ گونه ماده غذايي گوشت انسان مي‌خوردند.


خوردن گوشت انسان براي نشان دادن مِهر يا كينه[ويرايش]

بعضي از قوم‌هاي آدم‌خوار براي بزرگداشت خويشان و بزرگان قوم و قبيله خود، و دست يافتن به روح و نيرو و صفت‌هاي خوب آنها، گوشت آنها را، پس از مرگ، مي‌خوردند. ماساژت‌ها، كه در حدود ۴۰۰ پيش از ميلاد، در كناره شمال شرقي درياي خزر مي‌زيستند، براي بزرگداشت خويشامندان سالمند خود، آنها را قربان مي‌كردند و گوشتشان را مي‌خوردند. بعضي از قوم‌هاي آدمخوار نيز براي نشان دادن خشم و نفرت و كينه خود گوشت دشمنان خود را مي‌خوردند كه در بين اعراب هم نمونه دارد. مثل هند همسر ابوسفيان كه پس از پيروزي در جنگ احد جگر همزه عموي پيامبر را از جسد او بيرون آورد و خورد.


خوردن گوشت انسان براي نزديك شدن به خدايان و الاهگان و بستن پيوند دوستي با آنها[ويرايش]

مردم شهر حران يكي از شهرهاي كهن بين‌النهرين، در دوره پيش از اسلام، هر سال كودكي را به خداي نگهبان بت هايشان پيشكش و قربان مي‌كردند. گوشت قرباني را با آرد سفيد و زعفران و روغن زيتون و سنبل به صورت قرص‌هايي به اندازه انجير در مي‌آوردندو مي‌پختند و به نيايشگران مي‌خوراندند. مردم قبيله‌اي در هند بيماران و سالمندان قبيله را به نشانه علاقه به الاهه مقدس كالي، همسر كينه‌ورز شيوا، يكي از خدايان هندوها، و خرسند و آرام كردن او مي‌كشتند و گوشت آنها را مي‌خوردند.


بوميان استرالياي مركزي[ويرايش]

خوردن گوشت انسان در بين بوميان استرالياي مركزي رسم بود كه مادران گوشت كودكان مرده خود را مي‌خوردند تا نيرويي را كه به هنگام زادن به آنها داده بودند بازپس گيرند. مردم گل باستان (نياكان فرانسويان) خوردن گوشت قسمت‌هايي از بدن انسان را براي درمان بعضي از بيماري‌ها سودمند مي‌دانستند. در سالهاي پاياني قرن پانزدهم ميلادي، كريستف كلمب در جزيره‌هاي آنتيل، ميان آمريكاي جنوبي و آمريكاي شمالي، به قومي به نام كارائيب برخورد كه ميانشان خوردن گوشت انسان رسم بود. كلمب آنها را كانيبال ناميد. اين نام در بسياري از زبان‌هاي اروپايي به معني آدمخوار به كار رفته‌است. اروپائيان عادت يا رسم هم‌نوع‌خواري را كانيباليسم (cannibalism) ناميده‌اند.


امروزه، به سبب نزديكي قوم‌ها و قبيله‌ها به يكديگر و افزايش دانش و بينش آنها و پيشرفت تمدن و فرهنگ، آدمخواري تقريباً از بين رفته‌است.


آدم‌خواري در دوران صفويان[ويرايش]

تاريخ نگاران به دسته‌اي از خادمان شاهان صفوي اشاره مي‌كنند كه مجرمين را زنده زنده مي‌خوردند. همچنين ايشان روش‌هاي ديگري براي مجازات بكار مي‌بردند همچون انداختن مجرمين جلوي سگاني كه آدم‌خوار بودند. همچنين ذكر شده كه بسياري از اين مجازات و شكنجه‌ها ريشه در رسوم قبايل چادرنشين ترك آسياي ميانه‌اي داشت، كه از حاميان شاه اسماعيل صفوي بودند و او را در به قدرت رسيدن ياري كردند.[۱] از جمله اين رسوم كه اين حاميان وارد نمودند، زنده‌خواري دشمنان و استفاده از جمجمه دشمنان بعنوان جام بود.[۱] در دوران حكومت صفويان دسته‌اي جلاد خام‌خوار وجود داشته است كه به فرمان شاه، مقصرين را زنده‌زنده مي‌خوردند.[۲] گاهي شاهان صفوي آنان را احضار كرده و دستور مي‌دادند تا مجرمان را در جلوي چشمانش بدرند. اين دسته از آدم خواران كه در دربار شاه عباس نگهداري مي‌شدند چيك (چگيين) نام داشتند.[۳] گفته مي‌شود كه لشكر چهل نفري آدم خواران شاه عباس همه جا او را همراهي مي‌كردند و قربانيان را مي‌خوردند.[۴] كريم نجفي برزگر، استاد تاريخ صفوي، عنوان مي‌كند كه بسياري از اين اعمال تحت عنوان گسترش شيعه و اسلام توجيه مي‌شد.(بطور كلي صفويان تمايل داشتند كه مشروعيت فرمانروايي خود و جانشينانشان را با اسلام توجيه نمايند)


در هنگام گرسنگي[ويرايش]

در قحطي در كشور اكراين در دهه ۱۹۳۰، بسياري ازافراد ازطريق آدم‌خواري از جريان قحطي نجات يافتند[۵] اين اقدام در زمان قحطي در جنگ داخلي چين نيز تكرار شد.[۶] همچنين برخي اطلاعات فاش شده از كره شمالي نشان مي‌دهد كه آدم‌خواري در بين پناهجويان از قحطي (بين سالهاي ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۷ ميلادي)، در آن كشور رخ داده‌است.[۷]


رخدادِ پروازِ شمارهٔ ۵۷۱ نيروي هواييِ اروگوئه[ويرايش]

نوشتار اصلي: پرواز شماره ۵۷۱ نيروي هوايي اروگوئه

در سال ۱۹۷۲ پس از حادثه سقوطِ پرواز شماره ۵۷۱ نيروي هوايي اروگوئه، كه حامل بازيكنان يك تيم راگبيِ شهرِ مونته ويدئو از اروگوئه بود، نجات‌يافتگان تا هفتاد روز پيدا نشدند و نيروهاي جستجو از يافتن آنها قطع اميد كرده بودند. آنها از راهِ خوردنِ گوشتِ اجسادِ بازماندگانِ حادثه، توانستند گرسنگيِ خود را بر طرف كنند. از ۴۵ سرنشينِ اين هواپيما، ۱۶ نفر در نهايت نجات يافتند. يكي از نجات‌يافتگان از اين حادثه كتابي دراين باره به نامِ (به انگليسي: Alive: The Story of the Andes Survivors) منتشر كرد همچنين فيلمي به نام (به انگليسي: Alive) نيز بر مبناي اين ماجرا ساخته‌شد.


 

پيوند به بيرون

 

 

 

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.